(مثلهم كمثل الذي استو قد نارا اقلما اضاءت ما
حوله ذهب الله بنورهم و تركهمفي ظلمت لا يبصرون) سوره بقره آيه 17
حكايت آنان (منافقان) مانند سرگذشت كسي است كه
آتشي بيفروخت تا پيش پايش روشن شود ، همين كه اطرافيانش را روشن كرد ، خدا ،
نورشان بگرفت و در ظلمت ها رها يشان كرد كه ديدن نتوانند .
تفسير:
قرآن با آوردن اين مثال ، وضع منافقان را مجسم
ساخته است . منافقاه دراين مثل مانند كساني هشتند مه در ظلمتي كور قرار گرفته
به طوري كه خير را زا شر و راه را از چاه و نافع را زامضر تشخيص نمي دهند و
براي بر طرف كردن آن ظلمت دست به اسباب روشني مي زنند يا آتشي روشن ميكنند كه
با آن اطرافشان را ببينند ، ولي آن هنگام كه آتش روشن مي كنند خدا با باد
يا باران ويا ... آتش را خاموش مي كند و آنان روباره به ظلمتي ديگربه نام حيرت
و بي اثر شدن اسباب افزون بر ظلمت قبلي گرفتار مي شوند
ضرب المثل:
* بوقلمون صفت ( آن كه بر يك خو نباشد )
* حال او چون رنگ بوقلمون نباشد يك نهاد
گاه يار توست و گهدشمن ، چو تيغ هندوي
* چرا برجام مي ، ميعلم جويي
چرا باشي چو برقلمون ملوّن
‹ ناصر خسرو ›
***
* يك رهم ،يك رمگ گردان در فتا
چند گردم همچو بوقلمون زتو
‹ عطار ›
***
* خوش ظاهر و بد باطن
* پيش رو ، خاله ، پشت سر چاله
*ظاهرش چون گور كافر پر حلل
واندرون ، قهر خدا عزوجل
‹ مولوي ›
منتظر امثال قرآني ديگر از طرف
ما باشيد !
برگرفته شده از كتاب امثال القرآن |